سیاوش نامه

روزنوشت

سیاوش نامه

روزنوشت

من خجالتی ۱

جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۸، ۱۲:۳۵ ب.ظ

بچه که بودم خیلی خجالتی بودم. همسن و سال های فامیل من تقریبا همه دختر بودن. منم مجبور بودم با آبجیم با دخترا بازی کنم ولی از این پسرای شیطون اذیت کن نبودم. درونگرا و گوشه گیر بودم. جوری که حرص همه رو در میاوردم.

بزرگتر هم که شدم درونگرایی خودمو حفظ کردم.

دانشگاه که رفتم و ترم صفر که بودم ، هر کسی دنبال یه دختری میگشت تو کلاس که باهاش دوست بشه، من دنبال این چیزا نبودم. نه اینکه دلم نمیخواست. خجالت می کشیدم. ترجیح میدادم از دور به مناظر زیبای دانشکده نگاه کنم به جای اینکه برم بهشون پیشنهاد دوستی بدم.

از شما چه پنهون که یکی از دخترای کلاس هم چشممو گرفته بود ولی خجالت نمیزاشت برم سراغش. فکر میکنم اونم از من خوشش اومده بود و منتظر بود من برم بهش پیشنهاد بدم. نمیدونم شاید اگه رفته بودم الان بچه دار هم شده بودیم ولی فعلا که عزبم.

یه دختری بود تو کلاسمون که پررو بود. یه روز وقتی میخواست دختر مورد علاقه منو صدا بزنه اشتباهی بهش گفت خانم فلانی. و به جای فلانی فامیلی منو گفت.

حس کردم خیلی تابلو بازی در اوردم که از این دختره خوشم میاد و همه فهمیدن اما باز نتونستم چیزی بگم. سرخ شدم و از کلاس رفتم بیرون.

 

ادامه دارد....

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی